در این مقاله به سایر کارکرد های مغز فن بیان اشاره شده است. کاربرد هایی که شاید تا کنون نمی دانستید.
مغز در فن بیان در نگاه نخست وظیفه ی انتخاب واژگان را بر عهده دارد .
اما واقعیت این است که مغز به عنوان مرکز فرماندهی اعمال ارادی و غیر ارادی نقش فوق العاده جالب و بیشتری از انتخاب واژگان به عهده دارد که در ادامه به آن می پردازیم.
همانطور که گفته شد مغز یک مرکز فرماندهی کلی برای سایر اعمال ارادی و غیر ارادی ماست.
بنابراین وقتی از اصطلاح مغز در فن بیان استفاده می کنیم منظورمان دقیقا تمرکز بر فعالیتهایی است که بر سایر اقسام فن بیان تاثیر می گذارد.
بدیهی است که فعالیت های مختلف دیگری که مغز دارد نیز می تواند به شکل غیر مستقیم روی فن بیان اثر بگذارد.
اما اصطلاح “مغز در فن بیان” بر فعالیتهای مستقیم دلالت دارد.
وظایف مختلفی در این زمینه ذکر شده است که عموما همه عادت دارند آن را به تقسیم دو نمیکره ای مغز نسبت دهند.
اما به نظر من باید با چنین نظریاتی با احتیاط رو به رو شویم؛
زیرا تقریبا سایر فعالیت های مغزی در هر دو نمیکره انجام می شود.
و هنوز اثبات دقیقی برای فعالیت دو نیم کره ای مغز به صورت مجزا وجود ندارد.
اگر فرض بگیریم که فعالیت هر نیم کره مغز کاملا مجزا باشد.
با این حال فعالیتهای مستقیم آن در رابطه با گفتار و مدیریت محتوای آن نیاز به فعالیت هر دو نیم کره مغز دارد.
بنابراین نمیتوان اهمیت یکی را بیش از دیگری دانست.
اما وقتی ما به عنوان یک بیان آموز در پی تقویت مغز برای فن بیان و سخنوری هستیم؛ باید بدانیم که در مورد فن بیان، تقویت نیمکره ی راست بر نیمکره ی چپ اولویت دارد.
چون شناخت واژگان از نظر دستور، معنا و ریشه به نیمکرهی چپ نسبت داده میشود.
این فعالیت های مغزی در خانواده، مدرسه و… تحت آموزش های ابتدایی قرار میگیرند؛ هرچند به هیچ وجه کافی نیست.
اما نیمکره راست که وظیفه ی درک زیر و بمی صدا و تکنیک های فن بیان را داراست.
حتی از آموزش های ابتدایی نیز محروم مانده است.
دقت داشته باشید ، هوش کلامی وابسته به عملکرد هر دو نیمکرهی مغز در زمینه ی گفتار است.
به مساله ی هوش کلامی در مقاله ای مجزا ای پرداخته ام.
برنژ تمرینات دقیقی برای درک تکنیک توسط نیمکره راست و درک مفهوم توسط نیمکره چپ در دوره های آموزشی برای شما عزیزان پیشبینی کرده است.
حال بیایید صرف نظر از درست یا غلط بودنِ نگاه نیمکره ای به عملکرد مغز ، به وظایف آن در بلاغت نگاهی بیاندازیم.
منظور ما از شنیدن در اینجا درک صداهایی است که مغز از گوش دریافت می کند.
مغز سایر صدا ها به ویژه آوای انسان را می تواند به خوبی ذخیره کند.
این ذخیرهسازی به معنای ذخیره ی صدا ، مجزا از تلفظ و مفهوم است.
همانطور که در بالا گفتیم وقتی مغز بتواند صدا را خارج از تلفظ درک کند برعکس آن نیز صداق است.
در واقع مغز قادر است تلفظ را نیز مجزا از صدای یک واژه به خاطر بسپارد.
درک مطلب نیز کاری است که توسط مغز انجام می شود.
در واقع مغز در پرسه صحبت کردن علاوه بر درک مجزای آوا و تلفظ ، قادر است مفاهیم را نیز درک کرده و به حافظه بسپارد.
جالب است بدانیم که وقتی ما تصمیم می گیریم حرفی بزنیم مغزمان شروع به فراخوانی بسیار سریع از مخازن یاد شده می کند و آن ها را با هم ترکیب کرده و استفاده می کند.
عجیب تر آن که سایر این فعالیت های جالب مغز در فن بیان در کسی از ثانیه اتفاق می افتد.
برای درک چهار فعالیت بالا به فایل صوتی زیر گوش دهید:
نظام یا سازوکار گفتار مطلبی است که در پستی مجزا مفصلا به آن پرداخته ام. (برای مطالعه اینجا کلیک کنید)
سایر اجزای نظام گفتار انسان برای تکلم به کار می افتند و این کارکرد باید با هماهنگی ویژه و ترتیبی بی نقص انجام شود که این بخش نیز توسط مغز انجام می شود.
برای شناخت بیشتر فعالیت مغز در نظام گفتار اینجا کلیک کنید.
فعالیت هایی که بالا تر به آن اشاره شد مستقیما به درک شنیده ها و گفتار اشاره داشت.
اما موقعیت سنجی و مخاطب شناسی نیز توسط مغز انسان انجام می شود؛ که به شکل غیر مستقیم و ارادی میتواند بر انتخاب هدف و نیت از یک گفتار، نحوهی مدیریت یک گفت و گو و… تاثیر داشته باشد.
این کار ها با توجه به داده های لحظه ای و محیطی و… انجام می گیرد که در آینده مفصل به آن خواهم پرداخت.
تردیدی نیست که مغز ما قادر است همه ی این فعالیت ها را با هم انجام بدهد.
اما کمتر پیش می آید فردی همه نقاط لازم برای فن بیان قوی را در ذهن خود تقویت کرده باشد.
برخی به علت اینکه نمی دانند همهی این فعالیت ها باید هم زمان توسط مغز انجام شود.
بعضی هم چون فکر می کنند همه ی این ها در کنار هم و همزمان ممکن نیست و گاهی هم خود باوری ندارد.
بسیاری هم از جهتی که تصور می کنند این کار بسیار پیچیده است.
اما بیشتر مردم به علت عدم فراگیری درست فن بیان و علوم بلاغی از همهی قابلیت های مغزی خود در راستای یک تکلم ایده آل استفاده نمیکنند.
بیشتر فعالیت های نام برده باهم در حال انجام شدن هستند برای فعال کردنشان نیاز به فعالیت خاصی نیست.
نیاز اصلی ما نظم دهی و اصلاح الگوی موجود برای به کارگیری مغز در فن بیان و بلاغت است که در دوره های آموزشی برنژ با تمریناتی به این منظور با کیفیت عالی در دسترس شما قرار دارد.
24 ديدگاه
سلام جناب استاد در یک جا گفتین که برای تقویت فن بیان تقویت نیم کره چپ اهمیت زیادی دارد ودر پایین همین مطلب گفتین که تقویت نیم کره راست برای تقویت فن بیان اهمیت دارد فکر میکنم اشتباه تایپیست وگرنه برای من مفهوم نبود
ولی در کل به نظر بنده باید هر دو کره فعال باشند و تقویت بشن
ممنون از تذکرتون اصلاح شد.
سلام تشکر می کنم برای مقاله و فایل صوتی بسیار مفیدی که در اختیارمون گذاشتید، چندتا سوال برای من بوجود اومده
اول اینکه تفاوت و لحن و آوا دقیقا چیه؟
آیا در سایت برنژ، مقاله ای راجب تمرین های تقویت مغز در رابطه با فن بیان گذاشته شده؟
چون توی فایل صوتی گفتید تمام تمریناتی که مغز برای گفتگو نیاز داره توی سایت قرار داره
آوا به صدای انسان گفته میشه
لحن به نحوه ی استفاده از اون صدا
تمرین ها به تدریج در سایت قرار خواهند گرفت
دررابطه با مخاطب شناسی و موقعیت سنجی..پس شایدبه همین دلیل باشه که مغز با برنامه و شناختی ک از مخاطب داره نسبت به هر فرد ی واکنش درگفتارنشونمیده و مثلا با ادمای اطرافش با لحن یا گفتاز متفاوت صحبت میکنه چون پردازش شده که با شخص اروم ومنطقی با لحنی سازشگر و با افراد سخت به همون شیوه و گفتارو لحن ارتباط برقرار کنه.یعتی این امر بطور ارادیه یا غیرارادی درمغز پردازش شده؟ که ما باهر فرد ودرهرمحیطی متناسب باهمون شرایط ارتباط کلامی برقرارمیکنیم
این ربط به نظام کلی گفتارما پیدا نمیکنه که ما درکل نوعی کلام داریم ک همواره به اون شیوه منحصر به خودمون ارتباط برقرارمیکنیم .؟ اینکه مثلا من با دوستم ، خانوادم، غریبه و …یه جور مختلف ارتباط کلامی و گفتاری دارم ربط به ساختار کلی مغز من نداره که اینطور شکل گرفته شخصیت من در کلام؟ نمیدونم تونستم منظورمو واضح بیان کنم یا خیر..درکل ماهرکدوم بیان خاص خودمونو داریم یا اروم و متین حرف میزنیم یا با هیجان وتند تند یا ….این یکنظام کنترلی از طرف مغز بحساب میاد پس در خصوص محیط و مخاطب درسته؟چون کانلا رو لحن و گفتارما تاثیرمیزاره
دررابطه با مخاطب شناسی و موقعیت سنجی..پس شایدبه همین دلیل باشه که مغز با برنامه و شناختی ک از مخاطب داره نسبت به هر فرد ی واکنش درگفتارنشونمیده و مثلا با ادمای اطرافش با لحن یا گفتاز متفاوت صحبت میکنه چون پردازش شده که با شخص اروم ومنطقی با لحنی سازشگر و با افراد سخت به همون شیوه و گفتارو لحن ارتباط برقرار کنه.یعتی این امر بطور ارادیه یا غیرارادی درمغز پردازش شده؟ که ما باهر فرد ودرهرمحیطی متناسب باهمون شرایط ارتباط کلامی برقرارمیکنیم
این ربط به نظام کلی گفتارما پیدا نمیکنه که ما درکل نوعی کلام داریم ک همواره به اون شیوه منحصر به خودمون ارتباط برقرارمیکنیم .؟ اینکه مثلا من با دوستم ، خانوادم، غریبه و …یه جور مختلف ارتباط کلامی و گفتاری دارم ربط به ساختار کلی مغز من نداره که اینطور شکل گرفته شخصیت من در کلام؟ نمیدونم تونستم منظورمو واضح بیان کنم یا خیر..درکل ماهرکدوم بیان خاص خودمونو داریم یا اروم و متین حرف میزنیم یا با هیجان وتند تند یا ….این یکنظام کنترلی از طرف مغز بحساب میاد پس در خصوص محیط و مخاطب درسته؟چون کاملا رو لحن و گفتارما تاثیرمیزاره .
دررابطه با مخاطب شناسی و موقعیت سنجی..پس شایدبه همین دلیل باشه که مغز با برنامه و شناختی ک از مخاطب داره نسبت به هر فرد ی واکنش درگفتارنشونمیده و مثلا با ادمای اطرافش با لحن یا گفتاز متفاوت صحبت میکنه چون پردازش شده که با شخص اروم ومنطقی با لحنی سازشگر و با افراد سخت به همون شیوه و گفتارو لحن ارتباط برقرار کنه.یعتی این امر بطور ارادیه یا غیرارادی درمغز پردازش شده؟ که ما باهر فرد ودرهرمحیطی متناسب باهمون شرایط ارتباط کلامی برقرارمیکنیم
این ربط به نظام کلی گفتارما پیدا نمیکنه که ما درکل نوعی کلام داریم ک همواره به اون شیوه منحصر به خودمون ارتباط برقرارمیکنیم .؟ اینکه مثلا من با دوستم ، خانوادم، غریبه و …یه جور مختلف ارتباط کلامی و گفتاری دارم ربط به ساختار کلی مغز من نداره که اینطور شکل گرفته شخصیت من در کلام؟ نمیدونم تونستم منظورمو واضح بیان کنم یا خیر..درکل ماهرکدوم بیان خاص خودمونو داریم یا اروم و متین حرف میزنیم یا با هیجان وتند تند یا ….این یکنظام کنترلی از طرف مغز بحساب میاد پس در خصوص محیط و مخاطب درسته؟چون کاملا رو لحن و گفتارما تاثیرمیزاره .واینکه همه ی اینها درهردو نیمکره پردازش شده و باهم به این نتیجه رسیدن
دررابطه با مخاطب شناسی و موقعیت سنجی..پس شایدبه همین دلیل باشه که مغز با برنامه و شناختی ک از مخاطب داره نسبت به هر فرد ی واکنش درگفتارنشونمیده و مثلا با ادمای اطرافش با لحن یا گفتاز متفاوت صحبت میکنه چون پردازش شده که با شخص اروم ومنطقی با لحنی سازشگر و با افراد سخت به همون شیوه و گفتارو لحن ارتباط برقرار کنه.یعتی این امر بطور ارادیه یا غیرارادی درمغز پردازش شده؟ که ما باهر فرد ودرهرمحیطی متناسب باهمون شرایط ارتباط کلامی برقرارمیکنیم
این ربط به نظام کلی گفتارما پیدا نمیکنه که ما درکل نوعی کلام وگفتار خاص دربیان داریم؟
متوجه سوال شما نشدم لطفا با مثال بپرسید ممنون.
دررابطه با مخاطب شناسی و موقعیت سنجی..پس شایدبه همین دلیل باشه که مغز با برنامه و شناختی ک از مخاطب داره نسبت به هر فرد ی واکنش درگفتارنشونمیده و مثلا با ادمای اطرافش با لحن یا گفتاز متفاوت صحبت میکنه چون پردازش شده که با شخص اروم ومنطقی با لحنی سازشگر و با افراد سخت به همون شیوه و گفتارو لحن ارتباط برقرار کنه.یعتی این امر بطور ارادیه یا غیرارادی درمغز پردازش شده؟
پردازش ها تا حد زیادی غیر ارادی و اعمال تا حد زیادی ارادی هستند
آیا این امر یعنی گفتارما که درخصوص مخاطب شناسی و موقعیت سنجی هست بالاخره ارادی محسوب میشه یا غیر ارادی چون فرمودین غیرمستقیم و ارادی؟
وخیلی جالبه این پیچیدگی مغز دررابطه با فن بیان ونحوه ی بیان ما دررابطه با افراد مختلف درمکان وزمانهای متفاوت
خیلی جالبه این پیچیدگی مغز دررابطه با فن بیان ونحوه ی بیان ما دررابطه با افراد مختلف درمکان وزمانهای متفاوت واینکه ارادی و غیرمستقیم هست…با اینتفاسیر اگر غیرمستقیم هست چطور ارادی میشه با تمرین وتکراریا دونستن همون تکنینک ها و یا بازهم پردازش ذهنه..یا اینکه کلا بطور غیرارادی انجام میشه
خیلی جالبه این پیچیدگی مغز دررابطه با فن بیان ونحوه ی بیان ما دررابطه با افراد مختلف درمکان وزمانهای متفاوت واینکه ارادی و غیرمستقیم هست…با اینتفاسیر اگر غیرمستقیم هست چطور ارادی میشه با تمرین وتکراریا دونستن همون تکنینک ها و یا بازهم پردازش ذهنه..
فعالیت غیر ارادی و ارادی و فاعلیت مستقیم و مسقیم از هم مجزا هستند
مغز چطور بصورت ارادی و غیرمستقیم این فعالیت روانجام میده باتوجه به داده هایی ک از مخاطبش داره اینکارم درهردو نیمکره انجاممیشه؟یعنی باهم هماهنگ هستن؟
بله دو نیمکره هماهنگ هستن
مغز روند بسیار پیچیده ای داره واینکه هردو نیمکره در گفتار و بیان فعالیت تکنینکی و مهارتی و مفهومی داره بسیار جالبه واینکه بطور ارادی و گاها غیرارادی انجام میشه بازهمنشون از پیچیدگی مغز هست.مقاله جالبی بود
برای غیر مستقیم وارادی بودن مغز بر انتخاب هدف و نیت درگفتار میشه مثال بزنید چطور میشه ارادی باشه و غیرمستقیم
در متن نوشته شده فعالیت های ارادی و فعالیت های دیگر که تاثیر غیر مستقیم دارند.
یعنی این دو جدا از هم هستند.
مثال فعالیت های غیر ارادی مثل واکنش هایی که نسبت به موقعیت و با توجه به تربیت خانوادگی از خود بروز میدهد مانند سکوت ناگهانی یا بلند و تند صحبت کردن در هنگام خشم و…
با سلام
برای غیر مستقیم وارادی بودن مغز بر انتخاب هدف و نیت درگفتار میشه مثال بزنید چطور میشه ارادی باشه و غیرمستقیم
بنظرم مغز مهم ترین عضوه تو فن بیان یه جورایی چون انجام تمام اون تمرینات بدون هماهنگ بودن ۲ نیمکره و فعالیت درست مغز ممکن نیست
درهنگام حرف زدن مغزمان ازمخازن تلفظی،آوایی و مفهومی استفاده میکندو به گونه ای هوش کلامی مغزاست
مغزیک مرکزفرماندهی کلی برای سایراعمال ارادی و غیرارادی ماست منظورما درفن بیان تمرکز برفعالیت هایی است که برسایراقسام بیان تاثیرمیگذارد
ماشین بیان به مجموعه ی اندام های تنفسی شنوایی و تلفظی اطلاق میشودمغزانسان علاوه برسایروظایفی که دریک مکالمه برعهده داردوظیفه دیگرآن هماهنگ سازی سه دستگاه تنفس،شنوایی وگفتاری است